مهشید جون ویار داره !!
داشتم با خودم کلنجار میرفتم که چرا و چی شده که همسایمون این وقت شب اومده و داره خبر بارداری همسرش رو بهم بشارت میده که خودش گفت:راستش رو بخواهید مهشید ویار داره و اصلا نمیتونه غذا درست کنه,بوی غذا که هیچ حتی اگه سمت اجاق گاز هم بره اُق میزنه و حالش بد میشه!اگر صحبت خودمون بود که اصلا کارد بخوره به شیکممون!شب گرسنه میخوابیم!ولی من به فکر اون طفل معصوم هستم که پس فردا نگه چرا بهم غذا ندادید!واسه همین میخواستم خواهش کنم اگر ممکنه برای ما شام درست کنید!
من هم که بعد از شنیدن این خبر مسرت بخش شوک شده بودم چَشم گفتم که سریعا ادامه داد:توروخدا خودتون رو توی زحمت نندازید!یه چیز ساده هم آماده کنید ما راضی هستیم!دوباره گفتم چشم و خواستم درُ ببندم که باز هم گفت:پس بی زحمت برنجش آبکش بشه و ته دیگ سیب زمینی هم بندازید!لیمو عمانی هم آخر سر اضافه کنید که قیمه تون زیاد تُرش نشه!فقط حواستون باشه بجای سیب زمینی سرخ شده از این چیپس خلالی ها نریزید!برای بچه ضرر داره!
اینبار دیگه چشم نگفتم و سریع درُ بستم و نگذاشتم بیشتر از این اُرد بده!اول که شوکه شده بودم ولی با این حرف که حالا همسایه است و یه بار به من رو انداختند و طفلک حامله است و گناه داره و یه بار هزار بار نمیشه مشغول درست کردن قیمه شدم!وقتی شام رو بردم دم خونشون خود مهشید جون اومد دم دَر و گفتش: توروخدا ببخشیدا!راستش اکبر خیلی خجالت میکشید که بیاد به شما بگه!ولی من گفتم صحبتِ یکی دو وعده غذا نیست که!صحبت 9 ماه بارداریه!واسه همین مجبورش کردم بیاد به شما زحمت بده!
بعدش هم یه لیست از غذاهای مورد علاقه اش بهم داد و توصیه اکید کرد که با مواد ارگانیک بپزم!!هیچی دیگه!امشب میخوام آبگوشت درست کنم 0_o
چهارشنبه ۹ خرداد ۱۳۹۷|13:39 |گیلاس آبی| |
گیلاس آبی...برچسب : نویسنده : thebluecherrya بازدید : 193