نیاز فوری کشور;اصلاحاتِ انقلابی !!

ساخت وبلاگ
اصلاح طلبی,انقلابی مستمر در بطن جامعه و در سطح کلان میباشد.یک جامعه روزی که به اصلاح طلبی نرم پشت کند با یک اصلاحات عظیم(انقلاب)از سوی مردم و جامعه مواجه میشود.اصلاح گریِ ساختار قدرت و هیئتِ حاکمه,جوهره هر انقلابی است.

تا زمانی که نیاز به ترمیم و اصلاحِ بافتِ بروکراسیِ دولت و ابعاد مختلف جامعه و زندگی اجتماعی احساس نشود هیچوقت انقلابی هم رخ نخواهد داد.انقلاب یعنی افراد جامعه از وضعیت کشور در تمام شئون و ابعاد آن رضایت ندارند و از ترمیم و اصلاح آن ناامید شده اند پس ناگزیر دست به یک اصلاحات کلان و ساختاری یا همان انقلاب میزنند تا از نو طرحی دگر بیافرینند.دقیقا مثل کاری که در سال 57 به ثمر نشست!مردم از "انقلاب شاه و مردم"(انقلاب سفید شاه)که اصلاحاتی فراگیر و سیستماتیک و همه جانبه بود ناامید شدند و خود دست به یک انقلاب زدند و از نو به تعریف ساختار قدرت در کشور پرداختند.برای اطلاع بیشتر از نوع انقلاب سفید شاه /اینجا کلیک کنید/

بعد از انقلاب کردن در جامعه و تغییر یکباره و همگانی تمام ارکان,آنگاه باید با طرح و برنامه و پیگیری یک سیاست و سند چشم انداز دست به اصلاحات تدریجی در طول دوران زد.در این میان اگر افرادی در لباس محافظه کاران درآیند و برخورد سلبی با اصلاحات کنند و یا اصلا قائل به اصلاحات نباشند و هر لحظه لفظ انقلاب و انقلابی بودن و انقلابی ماندن را مطرح کنند(بی آنکه اصلا معنا و مفهوم واژه انقلاب را بدانند)در واقع بی اطلاعی و بی سوادی خود را به رخ همگان میکشند!!!غیر ممکن است با اصلاحات مخالف باشی و از سوی دیگر از انقلاب دفاع بکنی!!در واقع اگر محافظه کاران(شما بخوانید اصواگرایان,جناح راست و یا ....!!) نیاز به اصلاحات در ساختار و بافت جامعه را منکر میشوند و اعتقادی به آن ندارند,پس چرا اصلا انقلاب کردند؟!!

جامعه هم مانند تمام ارکان و و اجزاء هر سیستمی,در هر کجای دنیا که باشد,برای رشد و بالندگی و ترمیم خود نیاز به اصلاح مداوم و تدریجی دارد!رشد تکنولوژی و پیشرفت علم باعث افزایش علم مسئولین و آگاهی آنها از شیوه های نو و بدیع سیاست ورزی میشود و هر روز برای اداره جامعه و به پیش راندن کشور و اجتماع به سمت پیشرفت و توسعه و رفاه نیاز به اصلاحات و تکمیل و ترمیم در سیاست ورزی و سیاستمداری احساس میشود.

اصلاحات در همیشه تاریخ بوده و خواهد بود.اصلاحات یعنی رشد و بالندگی و شکوفائی هر چیزی,از خود آدم تا سبک زندگی و شیوه های حکومتداری و کشورداری.نقطه مقابل اصلاحات میشود ایستائی و سکون و مرگ!مانند یک برکه که اگر ورودی جریان آب نداشته باشد به مرور یا خشک میشود یا مرداب!زندگی و طراوت همیشه در جریان داشتن و پویائی معنی میشود.

اولین قدم برای درک این مفهوم تفکیک قائل شدن بین "اصلاحات" و "اصلاح طلبان" است!اعتقاد به بودن و جریان داشتن اصلاحات در جامعه را نباید به افرادی که خود را اصلاح طلب مینامند گره بزنیم!ممکن است من با افکار و اعمال و عقاید یک شخص اصلاح طلب مخالف باشم,این نباید باعث شود این مخالفت مرا به جنگِ با هرنوع اصلاحات و اصلاح طلبان و اصلاح گری بکشاند!!متاسفانه شرایط جامعه و کشور به نحوی است که قدرت داران که فعلا بدون برگزاری هیچ انتخاباتی در قدرت هستند,هیچ اعتقادی به لزوم وجود اصلاحات در بطن و متن جامعه ندارند.و تنها راه برای جاری کردن اصلاحات در دولت-ملت کشور شرکت در انتخابات قوه اجرائی است تا بعد از جلب نظر مردم و کسب قدرت به پیاده کردن اصلاحات بپردازیم!

همین هم باعث شده اصلاح طلبان در طول تاریخ جمهوری اسلامی کلا هشت سال در قدرت باشند و برای کسب قدرت اجرائی به استمرارطلبی روی بیاورند و گاهی برای حفظ قدرت به مماشات و عدول از عقاید اصلاح طلبی خود بپردازند!واقعیت قدرت و قدرتمداری در جمهوری اسلامی باعث شده برای ترویج اصلاحات در جامعه از برخی اصول و عقاید خود دست بکشیم و به دیده اغماض به آن بنگریم!!واقعیت تلخ دیگر آن است که همین امر عاملی شده تا افرادی خود را بدیل اصلاحات جا بیندازند و اینطور به مردم بقبولانند که ما یعنی اصلاحات!و هرگاه خواهان اصلاحات بودید باید ما را انتخاب کنید و برگزینید!تا از پس انتخابات به قدرت برسیم و چند صباحی بر اریکه قدرت اجرائی تکیه کنیم!!

در واقع چندین سال است که عده ای اصلاحات را تبدیل به وسیله ای برای رسیدن به قدرت کرده اند تا با معرفی خود بعنوان اصلاح طلب و گرفتن ژست اپوزوسیونی به خود,بدون آنکه واقعا معنا و مفهوم اصلاحات را بدانند صرفا برای به دست گرفتن قدرت و رسیدن به پول و ثروت,داد اصلاحات سر میدهند!!در مقطع فعلی و عصر حاضر,تنها رهبر اصلاح طلب سیدمحمد خاتمی است که نشان داده با توجه به واقعیات جامعه ایرانی هم معنی و مفهوم اصلاحات را میداند و هم به ساختار قدرت واقعی و قدرت اجرائی و بروکراتیک آشنائی دارد!!خاتمی میدانست برای کنشگری و فعالیت در جامعه در قامت یک اصلاح طلب(شما بخوانید رهبر اصلاحات) نباید در بافت قدرت حل شد که پس از پایان دوران ریاست جمهوری از عضویت در مجمع تشخیص انصراف داد و به سمت برپائی بنیادی برای پیگیری و راهبری اصلاحات پرداخت و سعی کرد به تبیین و پیاده سازی مفهوم اصلاحات بپردازد.همین کار جزئی و ساده را هم قدرت داران نتوانستند تحمل کنند و چندین سال است که او ممنوع التصویر و ممنوع المصاحبه و ممنوع السخنرانی و حتی ممنوع الشرکت در تشییع جنازه شده است!!

یک جامعه برای پیشرفت و رسیدن به رفاه هیچ بدیل و راهی جز اصلاحات ندارد.اصلاح طلبی یعنی انقلاب مستمر در همه سطوح و همه ارکان و اجزاء جامعه و دولت و کلا بروکراسی اداری.در طول تاریخ دولتهائی بودند که با داشتن یک برنامه منسجم و دقیق و عملِ همه جانبه به آن,از جهان سومی به توسعه یافتگی رسیدند.چین کمتر از 30 سال توانست از آلمان,قدرت اقتصادی اروپا گذر کند و تبدیل به دومین قدرت اقتصادی دنیا شود و در کمتر از 10 سال آینده هم قدرت اول جهان خواهد شد.این کشور در کمتر از سی سال توانست جمعیتی نزدیک به دو برابر جمعیت ایران را از فقر مطلق نجات دهد و به طبقه متوسط جامعه منتقل کند!کشورهای کره جنوبی و ترکیه,برزیل,مالزی,و... همگی تا 30 الی 40 سال قبل وضعیتی وخیم تر از ایران داشتند!آنهم بدون دارا بودن مخازن نفتی و گازی بزرگ دنیا!!

مشکل ایران اولا برگزیدن الویت و اولیت و راهبرد اشتباه,دوما پرداختن به اهداف آرمانی تخیلی صدور انقلاب بجای در پیش گرفتن توسعه کشور,سوما هم نبود اجماع و توافق میان گروه ها و جناح های کشور در انتخاب یک راه واحد در مسیر اقتصادی کشور در رسیدن به پیشرفت و توسعه است!فاجعه بودن وضعیت اقتصادی کشور در طول 40 سال,وضعیت اسفناک آب و محیط زیست,سقوط بیش از پیش و هر روزه اخلاق و فرهنگ,نبود عرق و علاقه به مام میهن,تنها یک دهم  معضلات و فجایع کشور در آستانه 40 سالگی است و متاسفانه هیچ,(به ضرس قاطع عرض میکنم,هیچگونه)چشم انداز که هیچ,هیچ کورسوی امیدی برای بهبود اوضاع مشاهده نمیشود!

گیلاس آبی...
ما را در سایت گیلاس آبی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : thebluecherrya بازدید : 135 تاريخ : چهارشنبه 24 بهمن 1397 ساعت: 16:50