درخت کج انقلاب !!

ساخت وبلاگ
زمانی در یک جامعه انقلاب رخ میده که مردم سازمان ها و نهادهای فرهنگی-سیاسی-اقتصادی را ناقص پندارند و آنها را مخلِ روندِ توسعه یافتگیِ کشور بدانند.بدین جهت برای تسریع یا تصحیح روند توسعه یِ کشور دست به نهادسازی میزنند,نهادهائی که در حوزه سیاسی,اقتصادی,اجتماعی و فرهنگی سیاست گذار هستند;که اگر این اقدام شدید و همه جانبه باشه,نام آن انقلاب میشود.

انقلاب یعنی دگرگونی شدید در تمام جوانب و زمینه ها در یک کشور.ولی این نهادسازی در سال 57 شمسی در ایران که نام انقلاب اسلامی به خود گرفت,بصورت اصولی پی ریزی نشد.جرالد میلر میگه:"بهتر است نهاد را ناقص خلق نکنید.چون مانند درختی که کج کاشته شد,راست کردنش به سختی ممکن است و تنها راه,شکستن آن است"

در ایران و بعد از انقلاب هم بعلت برتری یافتن و قدرتمند شدن نهادهای سنتی در کشور که هیچ تجربه یا مطالعه ای در باب شیوه های حکومتداری و دولتداری نداشتند,و بعلت وقوع جنگ که همین جنگ هم انقلاب مسبب آن بود,باعث شد تمام ارکان های جامعه بدست دولت سپرده شود.

زمانی شهیدبهشتی جمله ای به غایت مهم و کلیدی عنوان کرد:"ما 30 سال زود انقلاب کردیم"!!

در ایران انقلابیون ابتدا با کمک و همراهی تمامی مخالفین شاه,اعم از کمونیستها;ملی-مذهبی;مجاهدین خلق;چپ و راست روحانیون;جبهه ملی;شاه را از حکومت خلع کردند و قدرت را بدست گرفتند و بعد از تشکیل حکومت و دولت,رفته رفته قدرت را در دست گرفتند و دیگر گروه ها را به کناری گذاشتند,در اوج هیجان ملت تنها یک اسم,آنهم بدون مبانی و اصول را به رای مردم گذاشتند ولی بعد با گسترش حوزه نفوذ و بدست گیری ارکان مختلف حکومت و در اختیار گرفتن پول و ثروت کشور و اسلحه,هر آنکه که غریبه میپنداشتند را حذف کردند,حتی در برخورد با نخست وزیر و روئسای جمهور و مجلس جمهوری اسلامی هم رحم و شفقتی نیست!

دولت را موظف کردیم روند توسعه یافتگی را پیگیری و رهبری کند.ولی در طول تاریخ هیچ کشوری یافت نمیشود که با سردمداری دولت(بالخص اقتصاد دولتی)توانسته باشد توسعه یافته باشد و یا حتی در روند توسعه یافتگی قرار گرفته باشد.با مطالعه تاریخ میتوان دریافت همیشه هزینه های انقلاب کردن در یک جامعه به مراتب بیشتر و سهمگین تر از هزینه های اصلاحات در بخشهای معیوب و ناقص کشور است.

انقلاب باعث فروپاشی و از هم گسیختگی تمام یک نهاد میشود و آن نهاد از اول پی ریزی میشود.به عنوان مثال در صنعت نفت,رژیم پهلوی سابقه و تجربه یِ چند صد سال فعالیت و بازیگری در صنعت نفت را داشت و بعد از کسب تجربیات فراوان این مدت توانسته بود که دریابد باید چگونه فعالیت کند.توانسته بود اوپک را بنیان گذاری کند و روند تعیین نرخ نفت را در جهان دست گرفته بود که تا قبل از آن بازیگران تعیین کننده نرخ نفت,شرکت های حفاری و استخراج کننده نفت مثل "هفت خواهران" بودند.ولی شاه با زیرکی هم قیمت را با اوپک تعیین میکرد و هم در زمینه استخراج و استهصال نفت به یک مدلی رسیده بود که هم منافع کشور تامین شود و هم منافع شرکت استخراج کننده.ولی بعد از انقلاب,تمامی آن تجربیات نادیده گرفته شد و یک مدل قرارداد ایرانی-اسلامی نفت!!!!!!!!!!تهیه و تدوین شد که نه منافع کشور لحاظ شده بود و نه منافع شرکت خارجی!!هنوز که هنوز است مدیران نتوانستند قرارداد مطلوب را تهیه کنند و هربار هم یک مدل تهیه میشود.

هانا آرنت فیلسوف و نظریه پرداز انقلاب که درباره تمام انقلاب های رخ داده در سطح دنیا مطالعه و تحقیق کرده,میگه:هیچکدام از انقلابها نتوانستند مفهوم دولت و حاکمیت در جامعه را بر اثر انقلاب دگرگون کنند و تنها کاری که کرده اند براندازیِ شکلی از حکومت و جایگزینی آن با شکلی دیگر بود.

شاید هم میلر درست گفته و در ایران,"درخت انقلاب" اصولا کج کاشته شده و هیچ راهی برای صاف کردن اون نیست;و تنها باید با تبر به سراغش رفت!

شما چی فکر میکنید؟آیا اصلا قائل به کج بودن درخت انقلاب ایران هستید؟اگر آره,راه مواجهه با اون چیه؟!

گیلاس آبی...
ما را در سایت گیلاس آبی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : thebluecherrya بازدید : 151 تاريخ : چهارشنبه 24 بهمن 1397 ساعت: 16:50