انقلاب یعنی دگرگونی شدید در تمام جوانب و زمینه ها در یک کشور.ولی این نهادسازی در سال 57 شمسی در ایران که نام انقلاب اسلامی به خود گرفت,بصورت اصولی پی ریزی نشد.جرالد میلر میگه:"بهتر است نهاد را ناقص خلق نکنید.چون مانند درختی که کج کاشته شد,راست کردنش به سختی ممکن است و تنها راه,شکستن آن است"
در ایران و بعد از انقلاب هم بعلت برتری یافتن و قدرتمند شدن نهادهای سنتی در کشور که هیچ تجربه یا مطالعه ای در باب شیوه های حکومتداری و دولتداری نداشتند,و بعلت وقوع جنگ که همین جنگ هم انقلاب مسبب آن بود,باعث شد تمام ارکان های جامعه بدست دولت سپرده شود.
زمانی شهیدبهشتی جمله ای به غایت مهم و کلیدی عنوان کرد:"ما 30 سال زود انقلاب کردیم"!!
در ایران انقلابیون ابتدا با کمک و همراهی تمامی مخالفین شاه,اعم از کمونیستها;ملی-مذهبی;مجاهدین خلق;چپ و راست روحانیون;جبهه ملی;شاه را از حکومت خلع کردند و قدرت را بدست گرفتند و بعد از تشکیل حکومت و دولت,رفته رفته قدرت را در دست گرفتند و دیگر گروه ها را به کناری گذاشتند,در اوج هیجان ملت تنها یک اسم,آنهم بدون مبانی و اصول را به رای مردم گذاشتند ولی بعد با گسترش حوزه نفوذ و بدست گیری ارکان مختلف حکومت و در اختیار گرفتن پول و ثروت کشور و اسلحه,هر آنکه که غریبه میپنداشتند را حذف کردند,حتی در برخورد با نخست وزیر و روئسای جمهور و مجلس جمهوری اسلامی هم رحم و شفقتی نیست!
دولت را موظف کردیم روند توسعه یافتگی را پیگیری و رهبری کند.ولی در طول تاریخ هیچ کشوری یافت نمیشود که با سردمداری دولت(بالخص اقتصاد دولتی)توانسته باشد توسعه یافته باشد و یا حتی در روند توسعه یافتگی قرار گرفته باشد.با مطالعه تاریخ میتوان دریافت همیشه هزینه های انقلاب کردن در یک جامعه به مراتب بیشتر و سهمگین تر از هزینه های اصلاحات در بخشهای معیوب و ناقص کشور است.
انقلاب باعث فروپاشی و از هم گسیختگی تمام یک نهاد میشود و آن نهاد از اول پی ریزی میشود.به عنوان مثال در صنعت نفت,رژیم پهلوی سابقه و تجربه یِ چند صد سال فعالیت و بازیگری در صنعت نفت را داشت و بعد از کسب تجربیات فراوان این مدت توانسته بود که دریابد باید چگونه فعالیت کند.توانسته بود اوپک را بنیان گذاری کند و روند تعیین نرخ نفت را در جهان دست گرفته بود که تا قبل از آن بازیگران تعیین کننده نرخ نفت,شرکت های حفاری و استخراج کننده نفت مثل "هفت خواهران" بودند.ولی شاه با زیرکی هم قیمت را با اوپک تعیین میکرد و هم در زمینه استخراج و استهصال نفت به یک مدلی رسیده بود که هم منافع کشور تامین شود و هم منافع شرکت استخراج کننده.ولی بعد از انقلاب,تمامی آن تجربیات نادیده گرفته شد و یک مدل قرارداد ایرانی-اسلامی نفت!!!!!!!!!!تهیه و تدوین شد که نه منافع کشور لحاظ شده بود و نه منافع شرکت خارجی!!هنوز که هنوز است مدیران نتوانستند قرارداد مطلوب را تهیه کنند و هربار هم یک مدل تهیه میشود.
هانا آرنت فیلسوف و نظریه پرداز انقلاب که درباره تمام انقلاب های رخ داده در سطح دنیا مطالعه و تحقیق کرده,میگه:هیچکدام از انقلابها نتوانستند مفهوم دولت و حاکمیت در جامعه را بر اثر انقلاب دگرگون کنند و تنها کاری که کرده اند براندازیِ شکلی از حکومت و جایگزینی آن با شکلی دیگر بود.
شاید هم میلر درست گفته و در ایران,"درخت انقلاب" اصولا کج کاشته شده و هیچ راهی برای صاف کردن اون نیست;و تنها باید با تبر به سراغش رفت!
شما چی فکر میکنید؟آیا اصلا قائل به کج بودن درخت انقلاب ایران هستید؟اگر آره,راه مواجهه با اون چیه؟!
گیلاس آبی...برچسب : نویسنده : thebluecherrya بازدید : 151