خطراتِ صیغه کردن !!

ساخت وبلاگ

از اون روزی که من یه غلطی کردم و از شوهرِ مریم دفاع کردم زندگیم تیره و تار شد!مریم دوست خانمم هستش و چند وقتی هست فهمیده شوهرش رفته یکی رو صیغه کرده و وقتی خانمم این خبرو بهم گفت من در حال روزنامه خوندن بودم و اصلا حواسم به حرفهای خانمم نبود و فقط الکی تائید میکردم و چون از مریم بعلت لوس و ننر بودنش خوشم نمی اومد,از کار شوهرش دفاع کردم!!

از اون روز خانمم منو به چشم یه آدم "صیغه دوست" نگاه میکنه و توی هرساعت و هرجائی که باشم باید بهش بگم با کی هستم و کی پیشم نشسته!دیگه اینقدر سختگیری خانمم زیاد شد که مجبور شدم یه بار به شوهر مریم چند تا فحش بدم و سرزنشش کنم بایت این غلطی که کرده!با اینحال خانمم باورش نمیشه من از ته دل بهش فحش داده باشم,به همین خاطر هر چند وقت یکبار بحث رو میکشونه سمت این قضیه تا ببینه من چی میگم!مثلا یه بار یهو وسط یه بحث بی ربط خانمم برگشت گفت:مثل همون مرتیکه!شوهر مریم!آخرش هم رفت صیغه کرد!!و زیر چشمی داشت منو نگاه میکرد که یهو پسرم اومد و گفت:صیغه کرده یعنی چی بابا؟!منم بچه رو فرستادم سراغ خانمم و گفتم برو از مامانت بپرس!

بچه رفت جلو خانمم و پرسید:صیغه کرده یعنی چی مامان؟!خانمم برگشت گفت:این کلمه عیبِ!دیگه تکرار نکن,یه چیزی هست مربوط به بزرگترهاست!بچه برگشت گفت:یعنی بابا هم که بزرگتر هستش صیغه کرده؟! خانمم یهو منقلب شد و با خشم برگشت گفت:نخیر!ما ازدواج کردیم!یعنی دائمی باهم هستیم!بعد هم همونطور که منو زیر چشمی نگاه میکرد گفت:صیغه کردن هم یه جور ازدواج کردن هستش ولی مرد ها نباید چیزی رو از خانمشون قایم کنند!

بچه برگشت پرسید:یعنی اگه قایم نکنی میتونی صیغه کنی؟!یهو خانمم با عصبانیت برگشت سمت من و با خشم به بچه گفت:مرد ها غلط میکنند که صیغه میکنند!ولی اگه خواستند بکنند باید به خانمشون بگن!تو هم بهتره به این چیزها فکر نکنی و بری نقاشی بکشی!

ولی بچه نمیتونست به این چیزها فکر نکنه!آخر هفته که خونه مادرخانمم بودیم بچه رفت سراغ مادرخانمم و گفت:مامان بابای من با هم ازدواج کردند!مادرخانمم که از شیرین زبونیِ نوه اش خوشش اومده بود بوسش کرد,بچه هم برگشت گفت:ولی بابام قراره بره صیغه بکنه,ولی از مامانم قایم نکنه  ._.

میخوام بگم موقعی که دارید با خانمتون حرف میزنید روزنامه نخونید که حواستون پرت بشه  0_o

گیلاس آبی...
ما را در سایت گیلاس آبی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : thebluecherrya بازدید : 137 تاريخ : شنبه 11 خرداد 1398 ساعت: 12:46