? How Dare You

ساخت وبلاگ

بخشی از سخنرانی "گریتا تونبرگ Greta Thunberg" فعال محیط زیست سوئدی که دیروز در نیویورک (سازمان ملل) ایراد کرد,وایرال شد.این دختر 16 ساله که رهبریِ جنبش اعتراضی به تغییرات اقلیمی و آب و هوائی را بر عهده داره,خطاب به سران ارشد کشورهای حاضر در نیویورک,اعلام میکنه که "من الان باید بجای اینجا,در مدرسه و پیش همکلاسی هام باشم.ولی اینجا هستم تا بگم با عملکردتان دارید یک مرگ دسته جمعی خلق میکنید.شما بجای نجات کره زمین و توجه به مخاطرات زیست محیطی زمین,به فکر تجارت جهانی و رشد اقتصادی بیشتر و تولید آلودگی و کربن بیشتر هستید.شما آینده و رویای ما نوجوانان و جوانان را با عملکردتان بر باد میدهید.چطور جرات میکنید؟!(How Dare You)"

نه تنها در ایران بلکه ذات بشریت بدین صورت هست که هر نسل از اون,همراه و همزاد با امکانات رفاهی-تکنولوژیکی دارای خصلتها و خصوصیاتی هست که دائما در حال رشد و نمو هست.بخاطر شرایط جنگی در دهه شصت,نسل اون دهه با مهمترین اِلمان و نشانه خودش که سازگاری بود شناخته میشه!نسل دهه شصت خودش را با هر عمل و دستوری مطابقت داد,چون کشور در وضعیت جنگی و تخاصم با نیروی خارجی بود.نسل دهه 70 در ایران بعد از یک دوره جنگ و شروع سازندگی به عنوان نسل گذار معرفی شد.گذار از خرید کالا با کوپن و ایستادن متوالی در صف به سمت سالهای خرید اجناس,بدون کوپن و صف!بعد از گذشت ده سال و پیشرفت چشمگیر بشریت در دانش,حالا نسل دهه هشتاد با اِلمان تعارض معرفی شده!نسلی که بین ارزش ها و سبک زندگی پذیرفته شده توسط خانواده و والدین خودش,با شرایط زندگی در کشورهای پیشرفته و جهان اول,تعارض و تضاد میبینه!پیشرفت فناوری و تکنولوژی و گسترش اینترنت,این حجم از تضاد و تعارض در افکار و عقاید رهبران و قدرتمندان را بیشتر به رخ میکشه!

در ایران نسل دهه هشتاد,نسلی که قراره تا چند سال بعد کشور و هویت ایرانی را به دست بگیره;خودش را در "بن بست هنجار" میبینه!!رفتارهای فرهنگی-اخلاقی که منافاتی با یک زندگی مسالمت آمیز در جامعه ندارند,توسط حکومت و نظام الیگارشی حاکم بر جامعه,تقبیح میشه و مورد سرزنش و حتی تنبیه قرار میگیره!تمام رفتارهای سالم و نرمال,تمام رفتارهای هنجاری و ارزشی,بخاطر ایدئولوژی حکومت در "بن بست هنجار" قرار داره!رفتار و حرکت مشکلی نداره ولی چون با عقاید حکومت در تضاد هست,تبدیل به ضدارزش میشه و در بن بست عمل قرار میگیره!!

دخترهائی که به رغم پوشیدن لباس های مورد پذیرش عرف جامعه صرفا بخاطر بیرون بودن موی سر,مورد تذکر گشت ارشاد قرار میگیرند!!پسرهائی که بخاطر داشتن تتو مورد تجسس پلیس در ملاعام و سوال و جواب قرار میگیرند!دختری که بابت انجام دادن یک رفتار کاملا قانونی و عرفی(تماشای مسابقه فوتبال در ورزشگاه)محاکمه میشه و به حبس شش ماهه تهدید میشه!!

متاسفانه سران حکومت ایران به تنها چیزی که فکر نمیکنند منافع ملت هست!!اینها فقط به فکر حفظ و بسط قدرت خود هستند و الا هر فردی با داشتن کوچکترین دانشی میفهمه که کشور ایران,با وضعیت فعلی اقتصادی-اجتماعی-فرهنگی,با داشتن چنین نوابغ و جوانانی,با وجود داشتن منابع غنی و عظیم ثروت ملی,نیازی به داشتن ایدئولوژی نداره!!

ایدئولوژی یعنی یک گفتمان فریز شده و منجمد که تمام اعمال و دستورات صرفا در ذیل اون باید تعریف بشه!!حالا اگر فعلی در میان منافع ملت با منافع حکومت یا نظام قرار داشت,این ایدئولوژی هست که ساختار را به سمت حفظ نظام حرکت میده!!!یعنی دقیقا وضعیت حال حاضر ایران که به رغم وجود مشکلات عظیم ساختاری و سیستماتیک,تنها چیزی که الویت و اولیت داره حفظ نظام هست!!حتی حفظ نظام بر حفظ اسلام هم الویت داره!

ایران ما در وضعیت فعلی به تنها چیزی که احتیاج داره,گفتمان هست!یک گفتمان هژمونیک و اصیل,منطبق بر اخلاقیات و فرهنگ ایرانی-اسلامی تا با تاسی به اون به حفظ و گسترش منافع ملت بپردازد.همکاری با هر کشور-ملتی صرفا ذیل منافع ملت تعریف میشه!روابط اقتصادی-سیاسی-اجتماعی باید مطابق با گسترش منافع مردم و افزایش سطح زندگی مردم باشه!دشمن ابدی اذلی وجود نداشته باشه!!تنها قانون ملاک باشه و کیک اقتصادی روز به روز گسترش پیدا بکنه و رشد اقتصادی و ارزش پول ملی,بالا برود.

تاریخ ثابت کرده هر ایدئولوژی ای,به مرور و در نهایت به ظاهرِ ارتدوکس در می آید!!تقدیس میشه,هاله ای نورانی به دور خودش میکشه,آسمانی معرفی میشه;در این ایدئولوژی افراد میروند,نسل ها میروند ولی اسکلت ایدئولوژی بجا می ماند,چون مقدس است!!این نوع حکومتها خواه ناخواه به مرور تبدیل به حکومتی توتالیتر و سرکوبگر میشه!هر نقد و انتقادی را تاب نمی آوره و به شدت با اون برخورد میکنه!

معضل فعلی ایران نبود نسلی مطالبه گر همانند گریتا است.نسلی که با فریاد از حکومت جواب بخواهد و اون را بابت هدر دادن منابع و منافع آتی کشور بازخواست بکنه.نسلی که دغدغه آینده خود و کشورش را داشته باشه;نبود چنین نسلی و همچنین نبود یک رهبر کاریزماتیک جهت راهبری این مطالبات,از مشکلات و معضلات حال حاضر کشور هست.یک رهبر که با منطق و برهان دغدغه و درد نسل سوخته کشور را فریاد بزنه و خطاب به حکومت و نظام بگه:چطور جرات میکنید با آینده ما و فرزندانمان بازی کنید؟!!

ایران امروز احتیاج فوری به تغییرات ریویزیونیستی (تجدیدنظرطلبانه) در تمام ابعاد و شئون مملکت,از سیاست و اقتصاد و اجتماع,تا فرهنگ و سبک زندگی داره.بعد از تغییرات بنیادی و زیرساختی تمام شئون مملکت,احتیاج به دولتی پراگماتیسم هست که در جهت پیگیری و هدایت جامعه به سمت گسترش تامین رفاه و منافع ملت,گام برداره.

به نظر من,در پیش گرفتن رویکرد اصلاح طلبانه زمانی مفید فایده به حال جامعه و نسل جوان هست که قدرتمندان و راس هرم نظام اعتقاد قلبی به اصلاحات داشته باشند.تمام نیروهای سیاسی معتقد به اصلاحات تدریجی,میتوانند با کمک هم جامعه و کشور را به سمت پیشرفت سوق بدهند!ولی وقتی نیروی راس هرم بجای توجه به تامین نیاز نسل جوان و هدایت جامعه به سمت آبادانی و پیشرفت,اعتقاد عمیق قلبی به انقلابی گری داشته باشه و دارای روحیه محافظه کاری هم باشه,وضعیت جامعه میشه همین حالای کشور ما,ایران!!

اصلاح طلبان چند سال بیرون از قدرت هستند و بعد با ادعای عدم امکان پیگیری اصلاحات,در خارج از سیستم و قدرت اجرائی;از مردم رای جمع میکنند,ولی وقتی بر مسند امور تکیه میزنند,چه واقعا خواهان تغییر باشند و چه نباشند و هدفشان صرفا رسیدن به قدرت باشد,نمیتوانند کاری از پیش ببرند!چون قدرت اصلی دست نیروئی است که اعتقادی به پیشرفت و حرکت روبه جلو نداره و علاوه بر داشتن روحیه محافظه کاری,پایبند بر عقاید خشک و رادیکال مذهبی هم هستند که هر فعل و عملی را با متر و معیار مذهب,میسنجند!!

متاسفانه وضعیت فعلی جامعه طوری است که تمام اقشار و گروه ها,از کارگر و کارمند و نخبه و... همگی دلیلی برای عدم رضایت از حکومت دارند!حکومت نسبت به تامین نیازهای کارگران و کارمندان که به عنوان طبقه متوسط هر جامعه,موتور محرکه هر کشوری شناخته میشوند ندارد.حکومت نسبت به خواسته فعالان فرهنگی دانشگاهی و در یک کلام,خواسته مردم بی تفاوت هست.و مردم هم این عمل را با بی تفاوتی و بی مسئولیتی نسبت به جامعه و هم میهنان خود نشان میدهند!اخلاقیات رنگ میبازه و وقتی اقتصاد در وضعیت اسفناک قرار داشته باشه و تحریم باشه,علاوه بر رشد آمار سرقت و قتل,حتی آمار رو به رشدِ در حال انفجارِ طلاق هم با یک مهر محرمانه از سوی حکومت,از دسترس مطبوعات خارج میشه,چون دانستن این آمار وحشتناک توسط مردم تبعات بد و مخاطره آمیزی بر کشور داره!

بحران های محیط زیستی,بحران تعارض منافع حتی در موضوعات فرهنگی-اجتماعی میان گروه ها و طبقات مختلف کشور,عدم احساس مسئولیت نسبت به کشور,میهن,محیط زیست,عدم اعتماد به حکومت و... فقط تعداد کمی از لیست بلندبالای معضلات کشور هست.تا چشم کار میکند بی تفاوتی,بی عملی,در میان مردم;و بی لیاقتی در میان مسئولین هست.آب از سرچشمه آلوده است...

پ.ن:

چند ماه پیش این مقاله را (جدا از پاراگراف اول) به روزنامه شرق فرستادم,ولی منتشر نکردند :( فکر کنم خوششون نیومد !!به همین خاطر اینجا با کمی تعدیل و اضافه منتشر کردم!امید که مقبول افتد و برویم به بند 209 اوین  ._.

گیلاس آبی...
ما را در سایت گیلاس آبی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : thebluecherrya بازدید : 120 تاريخ : سه شنبه 30 مهر 1398 ساعت: 3:16