یه روز شازده کوچولو داشت توی خیابون عبث چرخ میزد و از دیدن دارو و درخت و دخترها لذت میبرد!!شازده کوچولو همینطور که داشت از تماشا کردن دخترها لذت میبرد توی دلش گفت:کاش گُل من اینجا بود و این دخترهای خوشگل رو میدید!اونوقت دیگه اینقدر برای من ناز نمیکرد!!
شازده کوچولو همینطور که توی این فکرها بود یکدفعه چشمش به یه دختر افتاد که بشدت خانمِ با کیفیت و برازنده ای بود! یکدفعه یاد تکنیک های روباه افتاد و رفت سراغ دختر و بهش گفت:به به,عجب خانم خوشگلی!اجازه میدی اهلیت کنم؟دختر هم گفت:برو عمه اتُ اهلی کن نکبت!!
شازده کوچولو که سرخورده شده بود یکدفه گُل خودش را دید که داره میاد طرفش!با اینکه بشدت ترسیده بود و نزدیک بود سکته بکنه ولی به طرف گل رفت و گفت:تو اینجا چیکار میکنی عشقم؟!
گُل هم که مچ شازده کوچولو رو حین دختربازی گرفته بود و بشدت از دستش شاکی بود بهش گفت:هرچی منتظرت شدم نیومدی,این شد که خودم اومدم!امروز ولنتاین هستش,زود باش برام کادو بخر!!
شازده کوچولو هم گفت:حالا بیا بریم عزیزم!ولنتاین و کادو مال این زمینی هاست!ما که توی سیاره خودمون از این قرتی بازیها نداریم!!گُل هم عصبی شد و گفت اینقدر مضخرف تحویل من نده,من کادو میخوام!زود باش برام کادو بخر!
شازده کوچولو هم گفت:گُلم,چقدر مادی گرا شدی!اصلا برات کادو نمیخرم!!
گل هم که لجش گرفته بود برگشت گفت:نمیگیری؟به جهنم!اصلا من یه دوست پسر دیگه هم دارم,میرم به اون میگم برام کادو بخره!!شازده کوچولو هم با شنیدن این حرف عصبی شد و پرید روی گُل رز قرمز و اونو پرپر کرد!!
متاسفانه تکنیک های روباه فقط برای مواقع اهلی کردن جواب میداد و در عصبانیت کارساز نبود!!شازده کوچولو هم به جرم پرپر کردن گل قرمز اون هم روز ولنتاین بازداشت شد.
میخوام بگم ولنتاین نزدیکه!مراقب خودتون باشید :)
گیلاس آبی...برچسب : نویسنده : thebluecherrya بازدید : 152