داستان گیلاس/13

ساخت وبلاگ
اون روز توی خونه روی مبل جلوی تلویزیون لَش ولو شده بودم و داشتم استیج میدیم که گوشیم زنگ خورد. برداشتم دیدم نامزدم هستش و با گریه و جیغ و داد داره میگه:زود باش بیا منو از دست اینا نجات بده!!منم پرسیدم مگه کجا هستی؟گفتش جزیره آدم خوارها!!بعدم گوشی قطع شد.

منم سریع اول رفتم یه دوش گرفتم بعدش لباس پوشیدم و رفتم جزیره آدم خوارها!!دیدم نامزد منو گذاشتند توی دیگِ روغن داغ و دارند بهش رُب گوجه اضافه میکنند!!منم سریع گفتم اصلا معلوم هست دارید چیکار میکنید؟رئیس آدم خوارها گفت داریم اکبر جوجه درست میکنیم.

منم سریع گفتم پس چرا رُب گوجه اضافه میکنید؟اکبر جوجه رو با رُب انار درست میکنند!اون هم گفت به تو ربطی نداره ما چطور اکبر جوجه درست میکنیم.الان چند ساله ما همش با رُب گوجه درست میکنیم.منم گفتم اصلا من خودم خوراکم اکبر جوجه است.اصلا بیاید از نامزدم بپرسید.اونها هم ازش پرسیدند اکبر جوجه رو با چی درست میکنند؟نامزد منم گفت اصلا فرقی نمیکنه,با هرچی میخواهید درست کنید فقط زود باشید که من دیگه خسته شدم و طاقت ندارم!!

هیچی دیگه!!اونها هم اکبرجوجه رو با رب گوجه درست کردند که اتفاقا جاتون خالی خیلی هم خوشمزه شده بود!!میخوام بگم بعضیا خیلی کم طاقت هستند!!مثل بعضیا نباشید ._.

گیلاس آبی...
ما را در سایت گیلاس آبی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : thebluecherrya بازدید : 127 تاريخ : سه شنبه 3 اسفند 1395 ساعت: 7:23